آیا می دانیدآخرین غزل مولانا در بستر بیماری خطاب به پسرش بوده است؟
رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن | ترک من خراب شبگرد مبتلا کن | |
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها | خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن | |
از من گریز تا تو، هم در بلا نیفتی | بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن | |
ماییم و آب دیده، در کنج غم خزیده | بر آب دیدهٔ ما، صد سنگ آسیا کن | |
خیره کشی است ما را، دارد دلی چو خارا | بکشد، کسش نگوید: تدبیر خونبها کن | |
بر شاه خوب رویان واجب وفا نباشد | ای زرد روی عاشق، تو صبر کن وفا کن | |
دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد | پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن | |
در خواب دوش پیری، در کوی عشق دیدم | با دست اشارتم کرد، که عزم سوی ما کن | |
گر اژدهاست بر ره، عشق است چون زمرد | از برق آن زمرد، هین دفع اژدها کن | |
بس کن که بیخودم من، ور تو هنر فزایی |
تاریخ بوعلی گو، تنبیه بوالعلا کن # آخرین زمزمه شهریار در ادامه مطلب |
آیا میدانید شعرزمستان مهدی اخوان ثالث یکی از شاهکارهای شعر نو است که ضرب المثل هم شده است
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
تاريخ : دو شنبه 26 آبان 1393برچسب:, | 13:44 | نویسنده : مجید مرادی | نظر بدهید